باید عذرخواهی کنم ازتون، اگه گاهی نظرات روی هم تلمبار میشه و من دیر جوابتونو میدم

آخه مدتیه که خدا یه فرشته ی موکل برام قرار داده 

‌این فرشته ی کوچولو، صبح تا شب نشسته روی کول من! جایی درست بین رقیب و عتید!

 وظیفه ش هم اینه که چهارچشمی منو بپّاد ببینه کی دست به گوشی میزنم، سریع بیاد پایین و گردنشو کج کنه و بگه علی، آبلا» (علی آبلا، در لغت به معنای اینه که فیلم قابلمه بازیِ علی رو توی گوشیت بیار من ببینم! پسرما به خودش میگه علی!) و انقدر این دوتا کلمه رو تکرار کنه که یا منو وادار کنه پرچم سفیدمو بیارم بالا و گوشی رو بدم دستش، (که دراینصورت دوساعت تموم زل میزنه به فیلمای خودش تو گوشی و آخرسر، هم خودش کلافه میشه، هم منو آتیشی میکنه)، یا اینکه مجبور بشم برای پرت شدن حواس، با چنگال تیزم دنبالش کنم و وانمود کنم گرگی به گله ی ببعیا حمله کرده :|

‌گاهی وقتا هم این فرشته ی موکل از روی کولم میاد پایین و در نقش طوطیِ مقلد ظاهر میشه، میشینه روبروم و مثلِ ارشمیدسِ دانا، با دقت زل میزنه به تک تک حرکاتم، تا بتونه مو به مو ازم تقلید کنه. دقیقا مو به مو.

‌احساس میکنم وجود این دانشمندِ کوچک توی خونه، کم کم داره باعث میشه سعی کنم عادات بد خودمو اصلاح کنم، کمتر گوشی دست بگیرم و بیشتر حواسم به رفتارم باشه، چرا که در آینده، این خودمم که باید گیسامو بکَنم تا عادات بدی که یادش دادم رو از سرش بندازم :|


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها